غضنفر تا ده سال برای مادرش عزاداری می کرد . بهش میگن : آخه چقدر گریه می کنی ده سال گذشته . میگه : آخه هر وقت یادم میفته که موقع خاکسپاریش چه دست و پایی میزد جیگرم آتیش می گیره
غضنفرمیره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است…
میگه: دروغ میگن پدر سگا ! خودم خوردم صابون بود!!!
غضنفر از طبقه صدم یه ساختمون می پره پایین . به طبقه پنجاهم که میرسه میگه : خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت !
یک روز به غضنفر میگن چرا تو جوب نشستی میگه میخوام در جریان باشم
غضنفر با یک سرهنگه سوار هواپیما میشن . غضنفر رو به سرهنگه می کنه میگه ببخشید شما گروهبانید؟ سرهنگه میگه نه
غضنفرهمین سوال رو چند بار می پرسه. آخر سرهنگه خسته میشه میگه بله بابا من گروهبانم . غضنفر میگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشیدی ؟!!
پسر به دختر: میدونی برای هدیه تولدت چی خریدم؟
دختر: نه.
پسر: اون پژو ۲۰۶ قرمز رنگ که کنار خیابون پارک شده رو میبینی ؟؟؟
دختر: آررررره…
پسر: یه ماتیک درست به همون رنگ !!!
تابلوی مغازه چراغعلی:
مکانیکی برادران مرادی به جز یحیی
چراغعلی داشت با خلوص نیت نماز می خواند یکی از بغلش رد شد گفت : عجب نمازی می خونه چقدر با خداست. چراغعلی هم وسط نماز گفت تازه روزه هم هستم!!
پلیسه به چراغعلی : مگه نمی دونی اینجا ماهیگیری ممنوعه؟
لر : ولی تابلو نزدین
پلیس: نزدیم که نزدیم ، زود باش از روی آکواریوم باغ وحش بیا پایین!
یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش میپرسه: جریان این ماهیه چیه؟ میگه: دارم برای شام میبرمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!
جوک تصویری
سربازی واسه پسرا مثه حاملگی واسه زناست.
هر دو ظاهرتو خراب می کنه و هر کی میبیندمون میپرسه چند ماهته؟
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر؟
میگه: خیار!
بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟
غضنفر میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!
یه یارو میره با پژو ۲۰۶ مسافرکشی ۴ نفر رو سوار میکنه بعدش خیلی تند میره . اولی میگه آقا خیلی داری تند میری . راننده میگه تا حالا ۲۰۶ داشتی ؟ طرف میگه نه . میگه : پس خفه شو . همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده . چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میری . میگه تا حالا ۲۰۶ داشتی . میگه : آره . راننده میگه : پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه
یارو به پسرش میگه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟…
پسر به پدر جواب داد: پدر جان هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟!!!!!!
غضنفر میره خواستگاری. بعد که دختره رو میبینه ازش میپرسن: خوب چطوره؟ پسندیدی؟
میگه: اینجوری نمیشه. یه محرمیتی چیزی بخونین، درست و حسابی ببینمش.
اونا رو محرم می کنن و غضنفر حسابی میبیندش.
ازش میپرسن: خوب بالاخره پسندیدی؟
جواب میده: نه! دماغش خیلی بزرگه
غضنفر با زنش می ره سینما کنترل چی با چراغ قوه به طرفشون میاد .
غضنفر به زنش میگه برو کنار داره موتور میاد
دو نفر تنبل بانک میزنند !
اولی به دومی میگه: خب بیا بشمریم.
دومی میگه: حوصله داری فردا رادیو میگه
یه آبادانیه و ل.ر.ه میرن شبونه یک دیوار رو خراب کنند.
آبادانیه میگه: تو چراغ رو بگیر من پتک میزنم.
آبادانیه یک پتک که میزده یک آجر می افتاده.
ل.ره میگه: بیا تو چراغ بگیر تا من پتک بزنم.
آبادانیه میره چراغ بگیره و ل.ره با یک ضربه تمام دیوارو میریزه پایین!
آبادانیه میگه : ولک حال کردی،اینطوری چراغ میگیرنا!
معلم:ده تا سیب داریم نه تاشو من میخورم چندتا میمونه؟
دانش آموز:خاک بر سر سیب ندیده. اون یکی باقیمانده هم خودت بخور
غضنفر با دوست دخترش سوار ماشین بودن یهو میبینه بسیجیا دارن ماشینارو میگردن
به دوست دختره میگه پیاده شو برو اونور خیابون بگو ونک میری آقا
منم به هوای مسافر میام سوارت می کنم.
خلاصه ایست بازرسیو رد میکنه میره برا دختره بوق میزنه دختره میگه آقا پونک؟
غضنفر میگه نه خانوم ونک میرم . گازشو میگیره میره
غضنفر به باباش میگه: بابا چرا فقط برا ما جک میسازن ؟
باباش میگه: یه قابلمه بیار تا بهت بگم بعد بابا میزنه ته قابلمه تق تق تق
غضنفر میگه :کیه
باباش: فهمیدی چرا ؟؟؟
حالا این قابلمه را بگیر تا من برم در و باز کنم
دهنتو باز کن هواپیما داره میاد …. وویییییژژژژژژ ….
بعد بچه هه دهنشو باز کرد ، باباهه قاشوقو محکم کوبید تو چونه بچه هه!!!
بیچاره بچه هه زبون نداشت بگه، بابایی محترم، شما اول برو خلبانی رو یاد بگی، بعد بیا هواپیما بازی !!!
به دو دلیل زنها فوتبالیست نمیشن:
۱ – عمرا ۱۱ تا زن یجور لباس بپوشن
۲ – عمرا بازی بعدی همون لباسو بپوشن
زن از شوهرش می پرسه: عزیزم! تو زن خوشگل دوست داری یا زن با شعور؟
شوهرش می گه: هیچ کدوم عزیزم! من تورو دوست دارم
چراغعلی سگش فلج بود هر روز میذاشتش تو فرغون مردم دنبال میکرد
مناجات چراغعلی با خــدا : مــوو دیــه بنده تــوو نیسوم ، یــه فکری سی خوت بکن!
از غضنفر خواستن به بم کمک کنه، گفت امسال دستم خالیه ، انشاالله زلزله بعدی!
کور میشی بدبخت …
بیا اینجا بشین با هم نیگا کنیم …!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خطاب به پشه روی مانیتور
وقتی زنی به شوهرش میگوید: عزیزم ، من به تو کاملا اعتماد دارم
یعنی:
.
.
.
در طی هفته گذشته ، موبایلت ، جیبت ، کیفت و ایضا ده تا گردش آخر حساب بانکیت چک شده و مورد مشکوکی دیده نشده!!
وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا.. بگو مامان
الان میگی مامان…. میگه زهر مارو مامان !
اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو میکنن
همونایی هستن که از راه میرسن شلوارشونو پرت میکنن گوشهی اتاق !
به مرده تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟
چراغعلی تراکتور می خره، بلد نبود خاموشش کنه، می بنددش به درخت!
چک نوشتن غضنفر:
۲۳۱۰۰۰ ریال
معادل دو سه هزار تومان.
چراغلی می ره عیادت یکی از دوستانش، موقع خداحافظی به مامان دوستش میگه : این دفعه مثل دفعه قبل نکنید که مریضتون مُرد و مارو خبر نکردیدها!
چراغعلی پاش درد می کرده، استامینوفن می اندازه تو جورابش محکم می بنده!
یه روز چراغعلی با نیسانش می ره تو یه مغازه! وقتی افسر میاد تا کروکی تصادف رو بکشه، اونو می کشه یه گوشه و بهش می گه: ۲۵۰۰۰تومن می دم، توی کروکی بنویس مقصر مغازه بوده!
یارو میره حرم داد می زنه : آقایون شلوغ نکنید! حاجت ها قاطی میشه! من پارسال اومدم ، حامله شدم
از غصنفر میپرسن: چند تا بچه داری؟ ۴ تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: ۳ تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که ۴تاست؟ غصنفر انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچة همسایمونه، ولی همیشه خونة ماست!
غضنفر بدهی و قرض زیاد داشت رفت ماشین مدل بالا خرید! زنش پرسید : آخه مرد با این وضعی که ما داریم چه وقت ماشین مدل بالا خریدن بود؟ غصنفر گفت : ماشینو خریدم تا سریع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم!!!
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب